محمدطاهاي عزيزممحمدطاهاي عزيزم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
مسيحاي عزيزممسيحاي عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

گفته ها و ناگفته هاي مادرانه

بدون عنوان

 سلام مامانی خوبی چند تا خبر از دانشگاهم برات باید تعریف کنم. چهارشنبه شب بود که به من گفتند شاید خانم شوشتری استاد آمار و تحقیق در عملیات از ما امتحان بگیره واااااااااااای خداا استرس افتاد به جونم یک کلمه هم بلد نبودم ولی کاریش نمی شد کرد . دیروز صبح من و تو و بابا رفتیم و تو پیش مامانی موندی تا من و بابا بریم دانشگاه بابا هم من و رسوند و البته لطف کرد سر راه یه سنگک تازه برای من خرید با پنیر خامه ای تا صبحانه نخورده نرم کلاس چه مهربونه بابا شهرام الهی قربونش برم که همه کارام بدون اون لنگ می زنه. خلاصه رفتیم دانشگاه و بابا برگشت تهران جلسه بد نبود و خوب برگزار شد و امتحانی هم در کار نبود یک سری تغییرات تو چارت درسی دادند و م...
29 فروردين 1393

بدون عنوان

سلام مامانی خوبی خوش گذشت دو هفته تعطیلات عید به من که خیلی خوش گذشت چون با تو و بابایی بودم. دوستتون دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه. از شنبه کار و درس من شروع شد و دوباره دوندگی و بدو بدو و تو هم رفتی مهد کودک هنوز این هفته کلاس تکواندو نرفتی من سخت مشغولم و دارم تلاش می کنم گلیممو از آب بکشم بیرون برام دعا کن بابا توی این هفته برای کار من یه کارایی کرده که باید منتظر جواب بشیم و من از این جا بیام بیرون. توی این هفته رفتیم همون دور و بر خونه خودمون تا خونه ببینیم تا اینکه من از یک آپارتمان خوشم اومد 137 متر خوشگله حالا باید دید تا چه تصمیمی می گیریم. همه چیز خوب پیش می ره به جز دو تا درس من که واااااااااااااااااااااای خدا بهم ...
21 فروردين 1393

دربند- تله سی یژ

سلام به روی ماهت به چشمای قشنگت پنج شنبه من رفته بودم سر کار و شما و بابا شهرام خونه بودی ساعت 12.30 که من داشتم میومدم خونه بابا زنگ زد که من با محمد طاها می رم پارک سر کوچه برای همین من هم به شما ملحق شدم در پارک. یه خورده اونجا موندم و بعد رفتم پاساژ تا کفش های نادر رو ببینم که البته خوشم نیومد و دوباره برگشتم پارک تا با هم دیگه اومدیم خونه و من ناهار کباب تابه ای درست کردم و خوردیم و خوابیدیم. بعد ازظهر بابا رفت خونه دوستش آقای محمدی و شب هم ساعت 9.30 بود که رفتیم هایپر می و خرید کردیم از اونجا کباب کوبیده گرفتیم و بابا شهرام برامون شام کوبیده خوشمزه و چرب درست کرد. از اونجایی که امسال جای خاصی نرفته بودیم من و بابا قرار گذاشت...
13 فروردين 1393

بدون عنوان

محمد طاها از لحظه به لحظه زندگیت استفاده کن و به دقت به آن ها نگاه کن، حیات بده و هرگز آن را پس نده.   ...
10 فروردين 1393

عید دیدنی

دوشنبه صبح من و تو بابا شهرام رفتیم تا یک جفت خوشگل برای آقای جیکو بخریم. رفتیم شهر پرنده تو خ انقلاب و یک پیکوی سفید آبی خریدیم که خیلی شیطونه وقتی آوردیمش خونه و رفت پیش جیکو همش فکر فرار از قفس. سه شنبه اولین روز کاری من بود من صبح با ماشین اومدم ولی متاسفانه متوجه شدم که پنچر شدم و زنگ زدم به بابا شهرام تا خودشو برسونه و شما دو تا صبح اول وقت اومدید و برای من پنچر گیری کردید و من اومدم سرکار. اینجا تو بانک هیچ خبری نبود و خیلی سخت می گذره وقتی کاری نباشه یک کم درس خوندم و بعد که اومدم خونه برای شما غذا درست کردم که عمه آدا زنگ زد که برای عید دیدنی دارن میان خونه ما. با یه سگ خیلی ساکت و مودب به اسم نازی اومد  و واقعاً سگ خوبی بود...
7 فروردين 1393

امروز پیکو مرد

امروز از صبح پیکو حالش بد بود خیلی بد دیگه افتاد کف قفس و بابا شهرام بردش دکتر توی این فاصله مامانی زنگ زد که با خاله مریم اینا میاد خونه ما و بابا شهرام از همون جا اعلام کرد که پیکو مرد. طفلکی جیکو خیلی صدا می کنه خاله مریم اینا که اومدن و رفتن قرار شد ببینند اگه شهر پرنده ها باز بود به ما اعلام کنن تا بریم براش یه جفت بخریم. حالا بعد از ظهر می ریم چون باز. پیکو اون پرنده سبزست ...
3 فروردين 1393

سال 93- لحظه تحویل سال ساعت 20.20

سال 92 هم با هم خوبی ها و بدی ها از دفتر زندگیمون ورق خورد و سال جدیدی رو با هم آغلز کردیم. صبح پنج شنبه من و شما با هم رفتیم بیرون تا وسایل سفره هفت سین رو بخریم با مامانی و بابایی رفتیم تره بار و من شما خریدامون رو انجام دادیم و رفتیم خونه مامانی تا من به کارام برسم سنجد و سماق هم از مامانی گرفتیم. وقتی برگشتیم شهرام ماشینشو پارک کرد و همگی برای خرید رنگ موی مامان که امسال می خواستم مشکی باشه رفتیم آریاشهر خیلی شلوغ بود...... خلاصه هم رنگ مو خریدیم و هم ماهی تا من شام ماهی شکم پر درست کنم. توی خونه تندتند سفره را چیدیم و شام را حاضر کردیم و سبزی خوردن پاک کردیم و فقط رسیدیم یه دوش بگیریم و فرصتی برای رنگ موی من باقی نموند. عیب نداره عجله ک...
3 فروردين 1393