بدون عنوان
سلام مامانی خوبی چند تا خبر از دانشگاهم برات باید تعریف کنم. چهارشنبه شب بود که به من گفتند شاید خانم شوشتری استاد آمار و تحقیق در عملیات از ما امتحان بگیره واااااااااااای خداا استرس افتاد به جونم یک کلمه هم بلد نبودم ولی کاریش نمی شد کرد . دیروز صبح من و تو و بابا رفتیم و تو پیش مامانی موندی تا من و بابا بریم دانشگاه بابا هم من و رسوند و البته لطف کرد سر راه یه سنگک تازه برای من خرید با پنیر خامه ای تا صبحانه نخورده نرم کلاس چه مهربونه بابا شهرام الهی قربونش برم که همه کارام بدون اون لنگ می زنه. خلاصه رفتیم دانشگاه و بابا برگشت تهران جلسه بد نبود و خوب برگزار شد و امتحانی هم در کار نبود یک سری تغییرات تو چارت درسی دادند و م...
نویسنده :
مامان
14:26